تولدی دوباره

نظرات 747 + ارسال نظر
پرنیا یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام
آخر های اردیبهشتت مبارک باشه
کم کم داره مرداد هم میاد امیدوارم امسال باز هم بنویسی تولدی دوباره واین دفعه از نو وبلاگ نویسی رو شروع کنی
دلم برات تنگ شده همینطور برای خاطراتی که از امیر می نوشتی
حتی واسه گلهایی که با علاقه می کاشتی و از شکوفاشدن اونها با شوق و شور حرف میزدی - واسه سرمای کانادا و خنکای نسیمی که اونقدر مور مورت می کرد که مجبور می شدی ملحفه را تا گردن بالا بکشی اما از تختخواب بیرون نیایی
دلم بدون تو واسه هند هم تنگ شده واسه سوسک هاش واسه شب نشینی های توی دانشگاهش و واسه موتور سوار مهربونی که بخاطرت حتی تا ایران اومد! و تا پاریس و بعد لابلای متون عاشقانه ات گم شد .
بدون تو کانادا هم بی مفهوم شد
چرا تولدت باید مرگ این وبلاگ باشه نمی دونم اما زجر آوره
کاش می شد تا کانادا بیام و پیدات کنم و مجابت کنم که سکوتت رو بشکنی
این ترانه را رو شنیدی :
سکوت قلبت و بشکن و برگرد / نذار این فاصله بیشتر از این شه
؟؟؟؟؟؟
حالا دیگه این سکوت رو بس کن، تقریبا یک سال سکوت کافی نیست ؟ خودت بگو لطفا

مراقب خودت باش
دوستت دارم
خدانگهدار

سلام پرنیا جان، شما لطف دارى همیشه ممنونم، هر چند که سکوت همیشه راه حل مناسبى نیست اما گاهى لازمه، شاید هم روزى این سکوت رو بشکنم کجا و کى نمیدونم ممنونم از محبتت

فرشید چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ب.ظ

سلام مرجان عزیز
امروز خیلی دلم گرفته بود ........ اومدم به یاد گذشته ........ اومدم درد دلی کنم بلکه سبک بشم ......... ولی شما همچنان نمینویسی ........... دلتنگ یادنوشته هاتونم ......... امید دارم به روزی که باز هم بشم یکی از خواننده های وبلاگتون ......... هر جا هستی آرزوی شادکامیتان آرزوی قلبی من است ......... شاد باشی

سلام فرشید جان

امیدوارم هیچوقت و هرگز دلت نگیره هیچ زمان و هیچ جا

ممنونم از محبتت و اینکه به یادم بودى

نجمه جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ق.ظ

سلام نازنین خانوم
نیستی ولی یادتم
سرم شلوغ بود که نیومدم....
کاش می نوشتی
میگم نکنه یه جای دیگه می نویسی و ما سر کاریم؟

سلام نجمه جان

مرسى از لطف همیشگیت، نه هیچ جا نمینویسم

بانوی نا تمام دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ب.ظ http://hastie.blogsky.com

فردا این جا روز زن و روز مادره . اومدم ضمن بوسیدنت اونم زیاد زیاد و ابراز دل تنگی شدید یه تبریکی گفته باشم . از طرف من تبریک به مامان گلت و خواهرها فراموش نشه .

قربونت برم که من هم با اینکه ندیدمت شدیدا دلم برات تنگ میشه خیلى بهت فکر میکنم خیلى زیاد، به شما هم مبارک باشه از طرف من هم گاهى که از میدون سعدى و شهرک رد میشى یک نفس عمیق بکش، میبوسمت خیلى زیاد

امیر سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:19 ب.ظ

سلام
امروز با یکی از بچه ها بحث هند شد یاد این وبلاگ و مرجان افتادم، هنوز هم که هنوزه تو ذهن و قلب خیلی از ما هستی....
امیدوارم هرکجا هستی شاد و سلامت باشی در کنار امیر گلت....

سلام امیر جان
ممنونم از محبتت، واقعا خوشحالم که دوستان با محبتى داشتم و دارم که هم چنان یاد ها رو زنده نگه داشتن

kiwi جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ق.ظ

pas chera dige nemiai? har rooz behet sar mizanam... lotfan bia ke inja kheili gardo khak gerefte...
delam barat tang shode mar mar baanoo

دل من هم براى همه دوستان با محبت اینجا که دور هم بودیم تنگ شده خیلى زیاد.

نجمه جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:56 ب.ظ

سلام
دلم واقعا برای تو و نوشته هات تنگه
کجایی پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خودم هم دل تنگم باور کن

الدوز دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ http://oldoz.persianblog.ir/

مرجان عزیز امیدوارم خوب باشی .

ممنونم الدوز جان شما هم همچنین

نیلوفر پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:28 ب.ظ http://nil0000far.blogsky.com/

سلام مرجان خانومی جونم
خوبی عزیز
یه مدت نیومدم اما به یادتان ب ودم
خانومی راه نداره یه تجدید نظر کنید و باز دست بر کیبرد ببرید؟؟؟؟
دلم برای اون روز که نوشته هاتونو م ی خوندم تنگه
خیلی اوقات در زندگی روزمره اتفاقات یا چیز هایی که ر خ می ده در پاسخ اش از مطالب وب شما نقل م یکنم
امیر خوبه؟؟؟؟
دوست تان دارم
شاد باشید خانومی

سلام نیلوفر جان شما بسیار لطف دارى، چه سعادتى بالاتر از اینکه دوستان خوب هنوز هم آدم رو به یاد داشته باشن و فراموش نشیم، ممنونم از محبتت

نجمه یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ

کجایی خانوم طلا؟
تو ذهنم یه خاطره ساختی
حالا حالاها پاک نمیشه
حتی اگه اینجا خونه ی خانوم هریسون باشه
من عاشقشم
می بوسمت عزیز دلم

شما شدیدا لطف دارى نجمه جان

نجمه پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:39 ب.ظ

همیشه نیستی؟

jafar roshan پنج‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:47 ب.ظ

salam , hanozam neminevisi eybinadare man az sar zadan khaste nashodam bebinam shoma az naneveshtan key khaste mishi............. ta bad byyyy

باور کنید من هم از ننوشتن خسته ام اما محیط وبلاگستان کمى عوض شده دیگه مثل قبل نوشتن توش راحت نیست

ساره یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:20 ب.ظ http://pooolak.blogfa.com

سلام بی معرفت رفتی که رفتی؟
تصمیم نداری بنویسی؟
دلم برات یه ذره شده

سلام ساره جان نه هستم به خیلى از وبلاگ ها سر میزنم و میخونم ممنونم از محبتت

نجه یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:08 ب.ظ

یعنی این همه تلاش برای برگشتن تو بیهوده ست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

dadoo سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ب.ظ http://dado23.blogfa.com

سلام
هر از گاهی این وبلاگ را یک آب و جارویی بکنید !!

چشم دادو جان مرسى که به یادم هستید

امی جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ http://weineurope.blogsky.com

سلام مرجان عزیزم، منو نمی شناسی اما من مدت ها خواننده وبلاگت بودم و درست وقتی اومدم باهات دوست بشم گفتی دیگه نمی خوای بنویسی که حقیقتاً و از ته دل ناراحت شدم.
هنوز هم منتظرم یک روز برگردی و دوباره بنویسی جات خیلی خالیه توی وبلاگستان، من اون موقع ها روزی چند بار بهت سر می زدم الانم اینقدر دلم برات تنگ شده که حتی یک بار توی وبلاگم ازت یاد کردم و بعد دیدم خواننده هام هم دلشون برات تنگ شده.
برنمی گردی دوباره؟

سلام امى جان
درسته شاید به اسم واقعى ننشناسمت ولى مخصوصا این اواخر تمام پستهاى وبلاگت رو میخونم، جایى که از من یاد کردى رو ندیدم، فکر کنم از بعد از مراسم رویال ودینگ که نوشته بودى به این طرف همیشه خوندمت. شاد و سلامت باشى در کنار همسر مهربان در سرزمین زیباى سبز

دوست یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:00 ق.ظ

سلام عزیزم
امیدوارم خوب و خوش و خرم باشی
خیلی وقت که اینجا چیزی ننوشتم... نوشته های ناب و زیبای شما را از دست دادیم.
تقریبا سال سختی را پشت سر گذاشتم از هر لحاظ! حدود ۹ ماهی هست که در بلاد کفر هستم... شاید یه وقتی فکر می کردم که بیام این طرف می تونم تو عزیزم را یه روزی از نزدیک ببینم... تازه حتی از خوندن پست های عالیت محروم شدیم
نمی دونم چرا همه چی یه دفعه با هم به آدم سخت می شه.. حتی لذت های خوندن وب هم ازم سلب شده.
خلاصه خواستم بگم هنوزم به یادتم و جات تو دلم محفوظ.

سلام دوست عزیزم

شما همیشه به من لطف دارى، خدا نکنه روزگار سختى داشته باشى انشالله از این به بعد همیشه شادى و خوشیه حتما در اولین فرصت بهت زنگ میزنم و با هم گپى میزنیم ممنونم از محبت همیشگیت

مهرداد یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ب.ظ

سلام/از سلامتی تو و امیر شاد شدم......دختر کویر /از اینکه هنوز با یاران و خاطرات همراهی و پای بست هستی /سپاس.شاد باشید وخرم.مراقب خودتون باشید.........
.
.
.
بیا حواسمان را پرت کنیم//مال هر کس دورتر افتاد
او عاشقتر است......
اول خودم....
خب ..حواسم را بده تا پرت کنم!!!!!!!!

سلام مهرداد جان ممنونم. چه نوشته زیبایى.

طناز یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ب.ظ

مرجان جون

خوشحالم که بالاخره نظرات رو تایید کردی... یعنی‌ اینجا رو یک آب و جارو ای‌ کردی :)

چند بار سعی‌ کردم تماس بگیرم باهات، نشد. به خصوص این ویکند خیلی‌ دوست داشتم ببینمت، ولی‌ فکر کردم شاید مزاحم باشم

از مامانت چه خبر؟ خوبن؟

امیدوارم همه چی‌ خوب باشه

امیرت رو ببوس

مراقب خودت باش

قربون محبتت برم طناز جان شما همیشه به من لطف دارى، مامان هم شکر خدا بد نیستن و اگر خدا بخواد میاد تا چند وقت دیگه. میبوسمت

پروای گیلان سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ http://khakebaroon.bogfa.com

درود
بانوی میهنم خدا قوت ..هرچه موندم پست هات باز نشد
مانا باشی
بدرود

حمید از شیراز سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ

سلام مرجان گلی بالاخره یه سر زدی به این وبلاگ من که هفته ای یه بار یه سری میزنم ببینم کامنتهارو جواب ندادی خوشحال شدم دیدم جواب بعضیها رو دادی
امیدوارم که روزگار بر وفق مراد باشه امیر خان چطوره؟

سلام حمید جان ممنونم از محبتت همینکه هنوز هم به من سر میزنى بسیار جاى تشکر داره . خیلى ممنونم

nazi سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:17 ب.ظ

وای مرجان عزیزم دوباره امروز که دیدم امی جون از شما یاد کرده دلم کلی برات تنگ شده بود که، تنگ تر شد! اون موقع ها که داشتم تمام پست های زیبای این وبلاگ رو میخوندم تنبلی کردم و برات کامنت نذاشتم ولی الان دلم میخواست برای تک تک اون نوشته های قشنگ کامنت میذاشتم. البته مرجان عزیز من همون نازیتا هستم که چند ماه پیش برات کامنت خصوصی و عمومی گذاشتم و شما هم لطف کردی و جوابم رو دادی (دیگه همه جا اسمم رو برای کامنت گذاشتن مختصر کردم، گفتم اینجا هم از همون استفاده کنم). هم برای جواب به اون کامنت ها و هم برای حسی که با خوندن نوشته هات بهم دادی که هنوز که هنوزه از یادآوریشون لذت می برم بازم ازت ممنونم.
مرجان جون دیدی بعضی از اسم ها برات تداعی کننده ی یه اسم دیگه یا یه خاطره هستن. حالا اسم کشور کانادا هم برای من تداعی کننده ی اسم مرجان و نوشته های زیباش شده.
امیدوارم همیشه شاد و سلامت و موفق باشی.

ممنونم نازى جان شما لطف دارى و صد البته که امى عزیز که با لطف و محبتش دوباره یادى از من کرد توى وبلاگش. وقتى به این همه حضور خوب و اینهمه محبت و معرفت فکر میکنم واقعا قلبم فشرده میشه ممنونم از محبت تک تک دوستان خوبى که همیشه و همچنان به یادم هستند ممنونم.

gita جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:10 ب.ظ

salam khobi?mikhastam begam hanooz be yadetam delam mikhad bazam benevisi omidvaram hamishe shad va salamat bashi

سلام گیتا جان ممنونم از محبتت من هم امیدوارم شما همیشه شاد و سلامت باشید

ریحان جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ب.ظ http://bamesbzelahijan87.persianblg.ir

فوووووووووت.کسی اینجا نیست؟بابا بیا جون من بنویس. رمزشم فقط بده به خودم!!!

چرا اونجا پشت دیوار یکى هست سایه اش رو من میبینم :))) دور از جونت، جون خودت قسم نده، مرسى که به یادم هستى ریحان جان

یاردبستانی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ق.ظ

سلام
نمی دونم دوست دارید بنویسید یا نه
نمی دونم حتی خواستن این که بنویسید درسته یا نه
نمی دونم چه جوری میشه حس تشکر رو با یه متن انتقال داد
نمی دونم حتی ایا ارزوهای خوبی که هر بار از ذهنمان گذشتی برایت کردیم را حی کردی یا نه
نمی دانم حتی توانسته ام ذره ای از محبتت را قدردان باشم یا نه
نمی دانم
می دانم که بهترین ها را برایتان ارزومندم که سزاوار بهترین هایید

سلام یار دبستانى عزیز

ممنونم که هنوز هم من رو به خاطر دارید، ممنونم که با یاداورى من آرزوهاى خوب از ذهنتون میگذره و شاید دلیل حال خوش و لطف خدا هم همین آرزوهاى زیباى شماست که پشتوانه راهم شده. صد البته که حس میشه و چقدر دلنشینه که وقتى میدونم کار خاصى براى شما نکردم اما همچنان به یادم هستید. سلام بسیار به همراه مهربان برسونید از طرف من و ممنونم از محبت شما ، آرزوى من هم شادى و سلامت همیشگى براى شما زوج عزیز هست.

گلناز جمعه 17 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ http://vandahanna.blogfa.com

این پیغام تهدید آمیز منو جدی بگیر!
بعنوان یه دوست می خواهم بگم خیلی جات خالیه و دلم گرفته. برای طرفداریهای غیر منطقی ات از اهمتی نجات! بخاطر منطق خاصت در همه اصول و باورهات. بخاطر نگرشت به دنیا و مافیها بخاطر نحوه رفتارت با امیر و مریخی و بخاطر همه چیز.
دوستی اینطوری نیست که یکطرفه قطعش کنی. باز هم ایول به اون یه نموره مرامت که هنوز اینجارو نگهداشتی و گاهی علائم حیاتی ازت ثبت میشه. بازهم می گم بیا و برامون از همه این نیومدن ها بنویس.
دیگه چه جوری دوست داری منت کشی کنم ها؟!؟!

واى ببخش اما مردم از خنده از اون قسمت " طرفدارى غیر منطقیت از اهمتى نجاد" والا من از اون طرفدارى نکردم فقط گفتم همه یک جورند الکى کشته ندیم و چیزى درست نمیشه حالا هم دیدى اشتباه نگفتم چى شد؟ یک عده کشته شدن یک عده داغدار شدن یک عده موندن تو زندان از زن و مرد آخرش هم همه یادشون رفت و زندگى با مشکلاتش ادامه داره فوقش 4 تا غر هم تو اینترنت میزنند و 4 تا لینک هم شر میکنند تا این دو سال هم بگذره و صلوات. ولى کلا خیلى با حال گفتى.

ولى خیلى لطف دارى گلناز جان ممنونم از محبتى که دارى و اینکه به یادمى هنوزم. خدا نکنه که بخواى منت کشى کنى من منت دار همه شما دوستان خوب و با معرفت اینجا هستم اینو از ته دلم میگم که مدیون همه خوبیهاتن هستم. میبوسمت گلناز عزیز.

پویا یکشنبه 19 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 ق.ظ

سلام
من که هر از چند گاهی سری میزنم که اگه تولد دوباره ای را داشتی با خبر بشم .
اگه یه زمانی تصمیم به تولد دوباره گرفتی یه اطلاعی بده لطفن.
ایام بکام

سلام ، ممنونم از محبت شما و چشم.

یک زن شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ http://manam1zan.persianblog.ir

یه سال ننوشتی ... دوباره مرداد اومد ... ولی من هنوز دلتنگتم خودت و حضورت و روح سبز نوشته هات ....

قربون محبتت برم من عزیزم، تو همیشه به من لطف داشتى و دارى خیلى ممنونم که همچنان به یادمى، میبوسمت

وحید یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ

سلام مرجان خانم
داره نزدیک به یک سال میشه که این خونه رنگ و بوی تازگی و هیجان و انرژی و شادی رو مثل قدیما به خودش ندیده که همه اینهارو شما با وجود گرم و صمیمی و دوست داشتنیتون به اینجا میدادید‎ ‎, اما ما هنوز هم باصبر و امید که تنهاچیزیه که برامون باقی مونده به آینده چشم دوختیم و به اینجا سر میزنیم . واسه ما که شور و هیجان چند وقت پیش اینجا هنوز به یادمونه دیدن این سکوت و سردی واسمون از هر چیز دیگه ای دردآورتره . کاش دوباره گرما رو به این خونه برگردونی .

سلام وحید جان

درسته یکسال گذشته، شما همچنان لطف دارید و من رو شرمنده محبتتون مى کنید. ممنونم که همچنان به یادم هستید و سر میزنید . کم کم داره بهم ثابت میشه که مثل "از دل برود هر آنکه از دیده برفت " خیلى هم درست نیست و دوستان خوب اینجا همچنان با محبت در کنارم هستند.

صمیم سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ق.ظ

بوووووووووووووس برای مرجانی گل خودم
خیلی یادتم عزیزم این روزها..
انشاله همتون سالم و خوش و سرحال باشید .
روی ماهت رو میبوسم گلم.

ممنونم صمیم جان من که همیشه به یادتم و همیشه هم میخونمت. از معدود وبلاگ هایى که تو لیستم نگهداشتم یکیش هم خودتى خانم گل. میبوسمت ، شاد و سلامت باشى همیشه و همه جا

فرشید چهارشنبه 29 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ب.ظ

اومدم بگم هنوز از بازگشتت نا امید نیستم ..........

لطف دارى فرشید جان

دادو شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:11 ب.ظ http://www.dad023.blogfa.com

بهمین راحتی یکسال گذشت ...
پارسال مرداد ماه بود که اخبار شیرین مربوط به سالگرد تولد با تعطیلی وبلاگ مصادف شد بقول معروف : " صد شکر که آن آمد و صد حیف که این رفت " !!

دادو جان ممنونم که به یادم هستید هنوز، محبت شما همیشه من رو شرمنده کرده ولى دقیقا یکسال گذشت.

مرضیه چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ق.ظ

http://l0vestory.persianblog.ir/post/146
سلام مرجانی.. خوبی؟من ایرانم مدتی است..خواستم ببینی که هنوز مطالبت را می دزدند!!!! حتا بعد از تعطیلی وب لاگت!!!

سلام عزیز دل، امیدوارم که خیلى خوش بگذره ایران، حسابى صفا کن جاى من هم فالوده بخور اساسى:)

آره قربونت برم میدونم کلا این دنیاى مجازى فارسى خیلى توش مشکل داره شاید خیلى بیشتر از دنیاى واقعى دقیقا هم به همین دلیل فکر میکنم کناره گیرى بهتره از اینکه آدم وسط گود باشه و شرایط ارضاى روحى یک عدى بیمار رو فراهم کنه. میبوسمت مواظب خودت باش و خوش بگذرون

زهرا جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ب.ظ http://always-sport.mihanblog.com

سلام مرجان خانم
دیشب یهو یاد وبلاگ شما افتادم .با خودم گفتم شاید این چند وقتی که سر نزدم آپ کرده باشین ولی الان که دیدم .دلم یه جوری شد .هنوزم منتظر حرف های زیبای شما هستیم

سلام زهرا جان ممنونم از محبت شما. همیشه و همه جا شاد باشید

شهر اشوب چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:52 ب.ظ

سلام
فکر نمیکنم منو یادت بیاد تو کل وبلاگت چهاریا پنج تا کامنت گذاشتم .ولی دیشب یاد تو بودم یاد نوشته پارسالت از ماه رمضون جمله افطار رستوران زاپنیت هنوز تو ذهنمه .
داشتم فکر میکردم از وقتی رفتی به اندازه موهای سرم وبلاگ خوندم که همشونم ادمای جدید بودند ولی به خوبی مطالب تو وبلاگ تو وحتی خوده تو تا حالا چیزی ندیم .بعضی وقتا حرصم میگیره از خودم به خاطر خوندن نوشته های مزخرفشون
بی انصاف بنویسی مگه چی میشه.
چقدر جات خالیه .خیلی خیلی باور کن .
هرروزه من با دسترسی به اینترنت باخوندن وبلاگ تو شروع میشد.
اهان باید چند روز دیگه هم تولد باشه .تولدتوهم تبریک میگم.
همیشه خوش باشی تو وامیر ومریخی

برات ارزوی خوبی هارو دارم .
التماس دعا

سلام شهر آشوب عزیز

ممنونم از محبتت و لطفى که به من و وبلاگ دارى. وبلاگ ها هر کدوم سبک و سیاقى رو براى نوشتن انتخاب مى کنند که به هر حال ارزشمندن ولى خیلى هاشون حتى با روحیات خود من هم سازگار نیستن براى خوندن و الان دیگه جز تعداد اندکى میشه بگم که دیگه اصلا وبلاگ خونى نمیکنم. همچنان شرمنده محبت شما هستم که لطف دارید و ممنونم از بابت تبریک تولد.

شیوا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ق.ظ

سلام مرجان گلم
امیدوارم حالت خوب باشه و ایامت به کام در کنار امیر گل و مریخی. عزیزم، من خواستم پیشاپیش زادروزت رو تبریک بگم. می دونم که حدود ١٠ روز مونده ولی چون ممکن بود به اینترنت دسترسی نداشته باشم زودتر تبریک می گم. متاسفم که ١ سال می شه که إز نوشته های دلنشینت محرومم ولی إز صمیم قلب آرزو می کنم که سال خوبی رو پشت سر گذاشته باشی و سال بهتری هم در پیش رو داشته باشی. بلاگ های زیادی رو دنبال می کنم ولی به  جرات می تونم بگم که وبلاگ إز قلب کویر إز پرمحتواترین ها بود. دوستت دارم عزیزم و امیدوارم روزی نه چندان دور باز هم إز لذت خواندن نوشته های زیبات بهره مند بشم. زادروزت خجسته عزیزم.

سلام شیواى عزیزم

ممنونم که همچنان به یادم هستى و اینقدر لطف دارى ، همیشه به من محبت دارى و شرمنده مى کنى، ممنونم از بابت تبریک تولد و اینکه به یادم بودى. هر جا هستى همیشه و در همه حال شاد و سلامت باشى.

اعظم پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:27 ق.ظ

مرجان جون سلام امیدوارم خوب باشی. از اول مرداد هر روزبه یادت بودم. یک هفته ی دیگه هم تولدت.دلم برای خودت ونوشته هات یه ذره شده. می بوسمت. امیر رو ببوس مراقب خودتون باش.

سلام عزیزم ممنونم از محبتت مرسى که با وجود اینهمه وقت دورى به یادم بودى، میبوسمت

سین سین دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:48 ب.ظ

یک سااااااااااااااااااااله که نمی نویسی. تولدت مبارک

دقیقا آدم باورش نمیشه که یکسال گذشته، ممنونم از محبتت و اینکه به یادم بودى سین سین عزیزم. مرسى

ریحان سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ب.ظ http://bamesabzelahijan87.persianblog87.ir

گلم پیشاپیش تولدت مبارک. امیدوارم که تو این یه سالی که آپ نکردی/در آرامش بوده باشی. ایشالا صد ساله بشی و خوشبختی امیر جان رو ببینی.

ممنونم ریحان جان

ثریا پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ

سلام مرجان عزیزم...تولدت رو پیشاپیش تبریک میگم...امیدوارم سال جدیدی که در پیش داری بهترین خاطره ها برات رقم بخوره...یک سال از رفتن ناگهانی تو از وبلاگستان میگذره و هنوز که هنوزه یاد و خاطره ت برام بسیار پررنگ و گران قیمته...اینم میدونم که خیلی های دیگه مثل من این روز رو یادشونه و شاید انتظار داشتن که بعد از گذشت یکسال برگردی...
اینم یادت باشه که یک داستان نصفه گذاشتی و رفتی! یعنی اگه من بمیرم دستم از قبر بیرونه که اون داستانه که مرجان نوشته بود کامل نخوندم!دی:
امیدوارم تو و خانواده ی محترمت در کنار هم روزهای خوبی رو بگذرونین و سالهای آینده نوه هات دور و بر مامان مرجان عزیزشون باشن و از زندگی لذت ببری...در پناه حق باشی دوست عزیز و نازنینم...میبوسمت

سلام عزیزم، ممنونم از لطف و محبت همیشگیت. انشالله یک جاى کوچولو درست میکنیم دور هم داستان میخونیم :)

نگین جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام بر مرجان بانو گل وبلاگستان

کی باور می کنه که از هزاران فاصله و به واسطه یک وبلاگ که حالا یک سال هم هست به روز نشده توی ذهن و قلب و فکر من این باشه که مرداد یعنی مرجان خانم گل میون همه گرفتاری ها ( آخه با اجازه تون بالاخره ۲۹ تیر ۹۰ ازدواج کردیم ) حس اینکه مرداد یعنی مرجان بانو هر ثانیه باهام باشه تا بالاخره الان که ساعت یک نیمه شب فرصت کنم بیام اینجا و از صمیم قلبم تولدتون و تبریک بگم باور نمی کنی احساسم و..... یاد پارسال می افتم ......... مرجان بانو از صمیم قلبم آرزو میکنم سالم و شاد و دل خوش و خندون و سر حال در کنار گل پسرت و همه عزیزانت باشی

خیلی حرف دارم ولی نمی دونم چه جوری بگم با آرزوی بهترین ها

سلام عزیز دلم. یک دنیا ممنونم از محبت همیشگیت شاید باورش سخت باشه اما دوستان عزیز من و این وبلاگ همچنان تو قلبم هستند و در ذهنم از هر کدوم هزار خاطره دارم.

خییییییییییلى مبارک باشه نگین از صمیم قلبم آرزوى خوشبختى میکنم برات روى ماهت رو میبوسم

امی جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ق.ظ http://weineurope.blogsky.com

مرجان عزیزم تولدت مبـــــــــــــــــــــارک
ببین چه زود یک سال گذشت من هنوزم منتظرم برگردی نمی خوای برای روز تولدت سورپرایزمون کنی عزیز دلم؟

قربون محبتت برم امى جون. یک دنیا ممنونم ازت. شاید هم باز دور هم جمع شدیم. اینکه آدم بتونه یک کویر رو آباد کنه خیلى هنره اما ما میتونیم

اعظم جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:11 ق.ظ

مرجان عزیزم تولدت مبارک. زنگ زدم بهت تبریک بگم. دوستت دارم عزیزم وبرات بهترینها را آرزو می کنم. می بوسمت امیر رو هم ببوس.

ممنونم اعظم جان من هم همیشه به یادت هستم و دوستت دارم مرسى یک دنیا

بیتا_54 جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:16 ق.ظ

مهرک دوستداشتنی من
تولدت مبارک
می بوسمت هزارتا


یاد هیجان خوندن وبلاگت و کامنت گذاشتن برات افتادم

الهى قربونت برم من تو که عشق منى. یک عالمه بوس از اون لپ هاى خوشگلت

یه دختر بلا جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:33 ب.ظ http://lifepasparto.blogspot.com

سلام مرجان خانم تولدت مبارک بوووس بوووس

کی مینویسی دوباره ؟؟! دلم تنگ شده برات و نوشته های زیبات . باور میکنی از وقتی که رفتی دیگه بلاگ نرفتم بخونم ! بلاگ خودمم فیلتر شد!

سلام عزیز دلم ممنونم که به یادم بودى و برام کامنت گذاشتى.

فرشاد شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ق.ظ

مرجان جان سلام

با یکروز تأخیر تولدت مبارک،
امیدوارم سالهای طولانی در کنار کسانی که دوستشان داری از زندگی لذت ببری.

درست یکساله که چیزی ننوشتی( حداقل در این وبلاگ) خودت سبک و سنگین کن ببین اگر یکسال گذشته آرامش بیشتری داشتی که ادامه بده و از زندگی لذت ببر ولی اگر فکر کردی که دنیای وب شما رو کم داره به حرف دوستان گوش کن و برگرد و خانواده ای را از نگرانی نجات بده.

امیر کوچولو را ببوس و مراقب خودت باش.
ارادتمند فرشاد

سلام فرشاد جان
دنیایى سپاس و ممنونم از اینکه به یادم بودید. دلم براى همه دوستان خوب تنگ شده اما خوشحالم خیلى زیاد که بیشتر این دوستیها پا بر جا مونده هنوز و از بین نرفته و این خیلى دوست داشتنیه.

همیشه شاد و سلامت باشى

پرنیا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ب.ظ

سلام تولدت دوباره مبارک
-------------------------------
یک سال گذشت نمی خواهی برگردی به دنیای وبلاگ نویسی ؟ منکه می دونم بدون نوشتن خوشحال نیستی اگه وبلاگ دیگه ای داره حداقل اجازه بده خواننده اش باشم.
.................................
برای خودت و امیر و هرکسی که دوستش داری آرزوی سلامتی میکنم .
خیلی دوستت دارم
یکی دو روز تبریکم دیر شد باید ببخشی
تولدت مبارک

سلام پرنیا جان

ممنونم از محبتت نه فعلا که جایى نمینویسم اما هر وقت شروع شد چشم خبرت میکنم.

شاد و سلامت باشى

nazi سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ

سلام مرجان گلم
تولدت مبارک عزیزم. ببخشید چند روز دیر شد ولی از اون جایی که تمام مرداد، ماه تو هست مرجان جون، امیدوارم مورد بخشش قرار گیرم
واقعاً باورم نمیشه که یکسالِ تمام میشه که این وبلاگ از نوشته های دلنشینت خالی شده.
اما در هر صورت و در هر حال امیدوارم همیشه در بهترین و شادترین لحظات، زندگی کنی و لذت ببری...

قربون محبتت برم نازى جون همینکه به یادم بودى برام دنیایى ارزش داره بسیار ممنونم از محبتت

kiwi چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ

harchand kami dir shode,
tavalodet mobarak marjan khanoome gol...ama dige dari be harf nazadan ba ma aadat mikoni... cheghadr heif... kash delet nemiomad dige nanevisi h...hamchenan deltange neveshte hatam.. ...

قربون محبتت برم کیوى جان باور کن اگر سالها هم بگذره عادت نخواهم کرد اینقدر که این هم صحبتى با شما دوستان نازنین دلنشین بود فقط کمى شرایط عوض شده که به نظر میاد بشه روبراهش کرد.

نانی نار پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

سلام مرجان عزیزم...
نوشته هات همیشه به ادم نشاط و دلگرمی میداد و من همیشه برات ارزو دارم که زندگی دلگرمی داشته باشی و سرشار از حس خوشبختی و سلامتی...
هنوزم گاه و بیگاه به امید اینکه شاید باز نوشته ازت ببینم میام اینجا...
دل شاد و لبانت خندان و دلی سرشار از یاد خدا برایت ارزو دارم

سلام عزیزم ممنونم از محبتت و از اینکه هنوزم فراموشم نکردى. امیدوارم روزى دوباره با هم باشیم و دور هم جمع بشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد